داستان خنده دار(هوشنگ و فرهاد)

داستان خنده دار(هوشنگ و فرهاد)

وقتی دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ

 

آگاه شد ،تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

 

هوشنگ را صدا زد و به او گفت:من یک خبر خوب و یک خبر بد

 

برایت دارم.خبر خوب این است که میتوانی از آسایشگاه بیرون

 

بروی،زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر

 

قابلیت عقلانی خود را برای واکنش نشان دادن به بحران ها

 

نشان دادی و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو

 

نشانه وجود اراده و تصمیم در توست .و اما خبر بد اینکه

 

بیماری که تو از غرق شدن نجات دادی بلافاصله بعداز اینکه

 

از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حوله حمامش دار زده

 

است و متاسفانه وقتی با خبر شدیم او مرده بود.

 

هوشنگ که به دقت به صحبت های دکتر گوش میکرد

 

گفت:او خودش را دار نزد.من آویزونش کردم تا خشک بشه...!!!!

 

حالا من کی میتونم برم خونمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ برچسب:داستانک, ] [ ] [ Lovesick ]
[ ]

دریافت کد پیج رنک گوگل